- دقت کردین وقتی موبایلت زنگ می خوره همه گوش هاشون تیز تیز می شه؛ وقتی تلفن خونه زنگ بخوره همه خودشون رو میزنن به کر بودن ...

- دقت کردین نشده یه بار این جعبه دستمال کاغذی رو باز کنیم، برگ اولش درست مثل بچه آدم بیاد بیرون؟!

- دقت کردین این روزها اگر ده تا سنگک بخری، ملت یه جوری نگاه می کنن انگار پرادو سوار شدی!

- دقت کردین همیشه وقتی حوله رو تو حموم می خوای برداری یکی از لباسات میفته رو زمین خیس میشه؟!

- دقت کردین دو ساعت درس میخونی ساعتو نگاه می کنی میبینی نیم ساعت گذشته! نیم ساعت میای پای کامپیوتر ساعت رو نگاه می کنی می بینی دو ساعت گذشته؟!

- دقت کردین تا مترو می ایسته همه عین دونده ها می دون به سمت پله ها بعد که می رسن بالا قدم می زنن!

- دقت کردین هیچ لذتی مثل این نیست که دو روز تخمه خورده باشی، امروز یکی اش رو روی فرش پیدا کنی

- دقت کردین وقتی حوصله ات سر میره، اولین جایی که میری سر یخچاله؟!

- دقت کردی وقتی میخوای فیلم ببینی هر چی داری آشغال به نظر میاد! حالا میخوای هاردو خالی کنی همش خوب میشه؟!

- دقت کردین تو این فیلم ها که نشون میدن هر کی می افته تو آب اصلا شنا بلد نیست ولی اون که بیرون واستاده در حد یک غریق نجات کامله!

- دقت کردین اینایی که میرن کلاس گیتار، بدون استثنا اولین آهنگی که یاد میگیرن آهنگ تکراری و ضایع «اگه یه روز بری سفر» است؟ از اساتید محترم خواهشمندیم کمی تنوع به خرج بدید...

- دقت کردین تعداد خواننده های ایران از شنونده ها داره بیشتر میشه؟

- دقت کردین اون تفریحاتی که تو فرجه امتحان ها به ذهن آدم میرسه تو تابستون به ذهنش نمیرسه!

- دقت کردین بیشتر مواقع احساس می کنیم گوشیمون زنگ خورده بعد که نگاه می کنیم می بینیم یه توهم ویبره ای بیش نبوده؟!

مطالب طنز ، جالب و خواندنی ، ،

Date : جمعه 17 آذر 1391 ا 13:59 Author : Milad ا

 

کاریکاتور کلاه قرمزی


مطالب طنز ، جالب و خواندنی ، ،

Date : جمعه 17 آذر 1391 ا 13:57 Author : Milad ا
Date : جمعه 17 آذر 1391 ا 13:57 Author : Milad ا

 

خنده دار, لطیفه, جوک های خنده دار

کچل باشی، بری بالای شهر میگن مد روزه، بری مرکز شهر میگن سربازی، بری پایین شهر میگن زندانی بودی، این همه تفاوت توی شعاع 20 کیلومتر...!!!

***********************

یعنی فقط کافیه تو خونتون بفهمن که امتحان دارین، اونوقت بخوای بری توالتم میگن کجا؟؟؟ مگه تو امتحان نداری؟؟؟

***********************

میازار موری که دانه کش است... در مورد مورچه ای که دانه همراه اش نیست فتوایی صادر نشده می توانید بیازارید...!!!

***********************

تلویزیون داره سیرک نشون میده که چهارتا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن! مامانم یه نگاه به تلویزیون میندازه و بعدش یه نگاه به من! میگه : اینا گاو تربیت کردن ما هنوز تو تربیت تو موندیم...!!!

***********************

جاتون خالی دیشب رفته بودم شهر بازی و فقط به یه نتیجه رسیدم: توی شهر بازی تو بعضی از این وسایل بازیش باید یه دکمه ی "غلط کردم" هم بزارن...!!!

***********************

تا حالا دقت کردی وقتی کباب با برنج میخوریم 90% حواسمون به اینه که هردوتاش باهم تموم شه..!!!

***********************

تا حالا دقت کردین لذتی که در پرت کردن شلوار گوشه اتاق هست، تو زدنش به چوب لباسی‎ ‎نیست ...!!!


مطالب طنز ، جالب و خواندنی ، ،

Date : جمعه 17 آذر 1391 ا 13:45 Author : Milad ا
Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 19:19 Author : Mona ا
 

 

 
چه سخت است دل كندنچه سخت است فراموش كردن، بي خيال شدن، خود را به
 
 آن راه زدن
 
 

 
اين سختي، تقاص سكوت است
 

 
تقاص فاصله اي است كه سكوت خالق آن است
 

 
دانه هاي درشت برف آرام و بي صدا روي زمين مي نشيند. صداي گهگاه برخورد
 

 
 قطرات ناشي از آب شدن برف با لبه بيروني قاب پنجره است كه سكوت را مي
 

 
 شكند و من را به خود مي آورد
 

 
هفت روز گذشت و گويي فضاي سياه حاكم بر اتاق كوچك من مقاوم تر از هجوم
 

 
 سپيدي بيرون است
 

 
هفت روز گذشت و نامه بدون نام و نشان روي ميز كه مي دانم متعلق به كيست،
 

 
 يك ماه است كه دست نخورده خاك مي خورد. . دقيقا سي و سه روز
 

 
هفت روز است كه اتاق را ترك نكرده ام. در اين روزهاي تنهايي كه مي دانم خواهند
 

 
 ماند و تمام جانم را خواهند گرفت، تاب سپيدي را ندارم. تاب روشنايي و نور و
 

 
 طلوع را ندارم
 

 
تاب ديدن شادي بچه هاي دبستاني در روزهاي تعطيلي مدارس بخاطر بارش برف را
 

 
 ندارم
 

 
تاب شادي فروش يك هفته اي آخرين كتابي كه يك سال تمام وقتم را گرفت تا
 

 
 بتوانم عقده هاي فروخورده ام را با عنوان «اعترافات عاشقانه» به نوعي خالي كنم
 

 
 و آنرا به او كه باورم نكرد تقديم كنم را ندارم
 

 
نامه بي نام و نشان روي ميز راحتم نمي گذارد. مي دانم كه طاقت نخواهم آورد.
 

 
 سي و سه روز لجبازي بس است
 

 
برف همچنان آرام و بي سر و صدا مي بارد
 

 
به سراغ نامه مي روم. مثل هميشه توي پاكت و اينبار لاي گزارش كذايي پروژه
 

 
 پايان ترم. اسم او در كنار اسمم روي جلد پروژه آرامم مي كند
 

 
پاكت را باز مي كنم. تر و تميز مثل هميشه روي يك طرف كاغد كلاسور خوش خط و
 

 
 خوانا و باز مثل هميشه بدون شماره صفحه
 

 
ده صفحه كلاسور جلوي رويم است. همه چيز عادي است اما
 

 
صفحه اي كه روي همه صفحات قرار دارد برخلاف هميشه با « به نام خالق عشق»
 

 
 آغاز شده است
 

 
نمي دانم ولي اولين بار است كه دوست دارم نوشته اي از او را تا انتها بخوانم. آن
 

 
 هم نه يكبار بلكه صدهزار بار. تا شايد بتوانم براي هميشه همه چيز و همه كس را
 

 
 فراموش كنم
 

 
پشت ميز كوچكم مي نشينم. روي ميز را مرتب مي كنم. همه چيز بايد آراسته
 

 
 باشد. براي خواندن و شنيدن آماده ام. او با آخرين نوشته اش رفت
 

 
به نام خالق عشق
 

 
سلام به شكيبايي و صبر
 

 
مي دانم كه برف عمرش كوتاه است و سپيدي اش جاودان
 

 
مي دانم كه با رفتن پاييز سپيدي مي آيد، ترنم دلپذير عشق مي آيد، قدم زدنهاي
 

 
 عاشقانه روي زمين برفي در تنهايي غريبانه سكون مي آيد، اما اين را هم مي دانم
 

 
 كه بهار نخواهد آمد. تا، روز آخر زمستان را نبينيم بهار را ايمان نخواهم آورد و
 

 
 مطمئن باش تا روز آخر زمستان فرسنگها فاصله است
 

 
مي خواهم اعتراف كنم. اعترافهاي عاشقانه ام را اعتراف كنم
 

 
حال كه ديگر نخواهمت ديد و چشمم به چشمهاي هميشه منتظرت نخواهد افتاد،
 

 
 توان نوشتن اعترافهاي فروخروده ام را مي يابم
 

 
به ترم آخر نرسيده رفتني شدم
 

 
يا دانشكده مرا تاب نياورد، يا من دنيا را، يا دنيا نوشته هايم را، يا نوشته هايم انتظار
 

 
 تو را، صبر و استقامت شش ساله تو را
 

 
با اينكه مي توانستي زودتر از اينها از اين خراب شده لعنتي بري و همه چيز را
 

 
 پشت سرت به خاك بسپاري، ماندي
 

 
شايد نذر و نيازها و دعاهاي من بود كه مستجاب شد تا تو يك ترم ديگر بماني و صد
 

 
 و خورده اي از پول فروش كتابت رو دو دستي تقديم مسئول ثبت نام بكني. و بگذار
 

 
 اعتراف كنم وقتي كارنامه ات رو ديدم و وقتي اونو جلوي روي من پاره كردي و با
 

 
 خشم و بدون خداحافظي رفتي، از خوشحالي رفتم يه كلاس خالي پيدا كردم و
 

 
 هزار بار روي تخته سياه نوشتم: خدايا دوستت دارم
 

 
سرزنشهاي من بخاطر افتادن واحدهايت همه اش به خاطر لجبازي بود
 

 
اما، تو جدي گرفتي
 

 
حتي آن يك هفته اي كه نمي خواستم چهره زيبايت را ببينم همه اش از
 

 
 خوشحالي بود. نمي خواستم ببينمت چون هيچ دلم نمي خواست كه مجبور بشم
 

 
 فيلم بازي كنم و علي رغم ميل باطني ام با تو رفتار كنم
 

 
نمي دانم چطور اين ترم هم گذشت و باز، تو6 واحد رو گذاشتي براي ترم دوازدهم و
 

 
 ماندي. ماندي تا اسمم در كنار نام زيبايت در پروژه پايان ترم هر دويمان حك شده و
 

 
 زركوب به يادگار بماند
 

 
وقتي هنگام ارائه پروژه در كمال خودخواهي هشتاد درصد پروژه را تحقيقات
 

 
 گسترده و وتلاش شبانه روزي خودم به تنهايي عنوان كردم مي خواستم براي بار
 

 
 آخر چهره عصباني ات را ببينم
 

 
مي خواستم براي بار آخر، دل سير خشم و نفرت را در چهره منحصر بفردت ببينم تا
 

 
 بتوانم فراموشت كنم... كه تو فراموشم كردي. و اينبار با جديت تمام رفتي كه
 

 
 رفتي
 

 
اگر نگاهت نمي كردم و يا خودم را مي زدم به اون راه كه انگار نديدمت منتظر بودم
 

 
 بيايي... بيايي تا
 

 
و تو ديگر نيامدي
 

 
روز امتحان آخر از اول صبح منتظرت بودم .... منتظر بودم سوالي را كه مدتها پيش از
 

 
 من پرسيدي و گفتم نمي دانم بگويم كه مي دانم و خوب هم مي دانم
 

 
و تو نيامدي و من سر جلسه امتحان نرفتم تا شايد تو بيايي و تو نيامدي و اولين
 

 
 صفر كارنامه چهارساله دوران دانشجويي ام بخاطر تو بود. فقط به خاطر تو.... و تنها
 

 
 صفري است كه عاشقانه دوستش دارم
 

 
آن صفر توي كارنامه را به خاطر تو دوست دارم
 

 
ديگر نمي توانم بنويسم
 

 
آخرين نوشته ام هم درباره تو بود. تويي كه طنين صدايت ونوازش دستهايت،
 

 
 سنگيني خاك را كنار خواهد زد و آرامش را برايم به ارمعان آورد
 

 
تحمل اين زندگي رو ندارم. از خودم بدم مي آد
 

 
بس است
 

 
شايد خاطرات بيادماندني گذشته آرامم كند
 

 
تنهايم نگذار
 

 

 
و آن آتش سوزي وحشتناك بود كه او را برد و او ناباورانه رفتنش را خود رقم زد و ناله
 

 
 و شيون بود كه سكوت را شكست
 

 
او ديگر نيست كه ببيند اعترافات عاشقانه ام با نام زيباي او آغاز شده است
 

 
او ديگر نيست كه بداند من هيچ گاه دانشگاه را تمام نخواهم كرد
 

 
او نيست كه وقتي مرا از دور مي بيند وانمود كند كه مرا نديده
 

 
و
 

 
او هيچگاه بهار را ايمان نياورد



جالب و خواندنی ، ،

Read More
Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 18:4 Author : Mona ا

امروزمیخواهم ازنهایتها برایت بگویم

 


 

از نهایت دلتنگی

 


 

ازنهایت تنهایی

 


 

ازنهایت سکوت

 

 

 

و

 

 

 

ازنهایت دیوانگی

 

 

 

آغوشت را نه نمیخواهم

 

 

 

تنهاگوشت را میخواهم!

 

 

 

میخواهم سکوتم را بشنوی!

 

 

 

چراکه بهترین مترجم کسی است که سکوت را ترجمه میکند

 

 

 

چشمانت را میخواهم

 

 

 

میخواهم ببینی روزهای تنهاییم را که برایش اتظار میکشیدی

 

 

 

میبینی خارشدنم را؟

 

 

 

میبینی خردشدن غروری راکه اوازه اش گوش فلک را کرده بود؟

 

 

 

ببین

 

 

 

خوب ببین و لذت ببر

 

 

 

خوب تر ببین تا زخمهای کهنه ات التیام پیدا کند

 

 

 

ببین

 

 

 

خوب ببین . . .

 


جالب و خواندنی ، ،

Read More
Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 18:0 Author : Mona ا
Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 17:59 Author : Mona ا

دوستت دارم نه واثه اینکه تنهام

دوستت دارم چون توگفتی همیشه هستی باهام

دوستت دارم نه واثه اینکه بی قرارم

دوستت دارم چون توگفتی همیشه وقت نمی کنی خارم

دوستت دارم نه واثه اینکه دربه درم

دوستت دارم چون توگفتی می گیری بال وپرم

دوستت دارم نه واثه اینکه دل تنگم

دوستت دارم چون توگفتی همیشه باهات یکرنگم

دوستت دارم نه واثه اینکه دورم

دوستت دارم چون تویی تنهافرشته آرزویم

دوستت دارم نه واثه ادامه حیات

دوستت دارم چون تویی تنهافرشته نجاتم

دوستت دارم نه واثه یه روزو دوروز

دوستت دارم واثه همیشه واثه هرروز

 


جالب و خواندنی ، ،

Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 17:56 Author : Mona ا

 

1- هرگز تسلیم نشو، معجزه تازه ای اتفاق می افتد

 

 

 

2- بی درنگ برای دیگران یادداشت تشکر بفرست


3- شادها را به فردا نینداز


4- به معلم ها احترام بگذار


5- به افراد پلیس و آتش نشان ها احترام بگذار


6- به افراد نظامی احترام بگذار


7- وقتت را برای یاد گرفتن «حقه های تجارتی» تلف نکن، در عوض خود تجارت را یاد بگیر


8- نگذار بدخلق شوی


9- بعد از مصرف، در خمیردندان را ببند


10- سبزیجات مورد نیازت را از کشاورزانی که محصول خود را در وانت می فروشند، بخر


11- بدون آنکه که کسی به تو بگوید، زباله ها را بیرون ببر


12- خودت را بیش از حد در معرض نور آفتاب قرار نده


13- رای بده


14- عزیزان خود را به یک هدیه کوچک غیر مترقبه شاد کن


15- دیگران را ملامت نکن، مسئولیت های زندگی ات را خود بپذیر


16- هرگز به کسی نگو که رژیم لاغری داری


17- حداکثر استفاده را از شرایط بد بکن


18- همه لباس هایی را که ظرف سه سال گذشته نپوشیده ای، به خیریه ببخش


19- طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند


20- وقتی در شهر نیستی، از کسی بخواه که نامه ها و روزنامه هایت را برایت بگیرد. اینها

اولین چیزهایی هستند که توجه دزدان بالقوه را جلب می کنند.

 


جالب و خواندنی ، ،

Read More
Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 17:41 Author : Mona ا

دنبال من می گردی و حاصل ندارد

موجی که عاشق می شود ساحل ندارد

باید ببندم کوله بار رفتنم را

مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد

من خام بودم ، داغ دوری پخته ام کرد

یک عمر پایت سوختم ، قابل ندارد

من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی

از برف اگر آدم بسازی دل ندارد

باشد ولم کن با خودم تنها بمانم

دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد

شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد

موجی که عاشق می شود ساحل ندارد

 


جالب و خواندنی ، ،

Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 17:40 Author : Mona ا

دنبال من می گردی و حاصل ندارد

موجی که عاشق می شود ساحل ندارد

باید ببندم کوله بار رفتنم را

مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد

من خام بودم ، داغ دوری پخته ام کرد

یک عمر پایت سوختم ، قابل ندارد

من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی

از برف اگر آدم بسازی دل ندارد

باشد ولم کن با خودم تنها بمانم

دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد

شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد

موجی که عاشق می شود ساحل ندارد

 


جالب و خواندنی ، ،

Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 17:40 Author : Mona ا
دلتنگی یعنی؛
 
همین باران های بی امان، همین خیـابــان بلندِ خیــــس،
 
همین آدم های در انتظار آخرین قطار عصر،
 
همین چترهای سیاه روی سر......


 

 


جالب و خواندنی ، ،

Read More
Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 16:39 Author : Mona ا

نوشته می شود غم ...
خوانده می شود تو ...

صدای هق هق می دهد ...


 

 


جالب و خواندنی ، ،

Read More
Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 16:38 Author : Mona ا

دیگـــر بیکـــــار نیستم !

چندیستــــــــ من و آسمـــــــان همکــــار یکدیگــــریم !

پنجـــــــاه پنجـــــــاه !

بغـــــــض از من ، گـــــــریه از آسمـــــــان . . . 

 

 

 


جالب و خواندنی ، ،

Read More
Date : پنج شنبه 16 آذر 1391 ا 16:36 Author : Mona ا

یه اتاق تاریک
 یه سکوت بهت آلود
 یه آرامش مسموم
 یه آهنگ ملایم
 یه جمله عمیق وسط آهنگ
 بی تو من در همه ی شهر غریبم
 یه قطره اشک که رو گونه هام لغزید
 بهم فهموند که چقدر دلم برای داشتنت تنگ شده
 امشب دستام بهونه دستاتو داره و چشمام حسرت یه نگاه تو اون چهره ی معصومت
 یه بغض غریب تو گلوم لونه کرده و یه احساس غریبتر داره تبر به ریشه بودنم میزنه
 دلم برای روزای آفتابی گذشته بی تابی میکنه و   دلتنگ پا گذاشتن رو جاده ی بارون زده ی خیالته
 چقدر سخته آرزوی کسی رو داشتن که آرزوتو نداره
 چقدر سخته دلتنگ کسی بودن که دلتنگ دیگریه
 خواستم رو یادت خط بکشم
 خواستم دیگه دلتنگت نباشم
 از جام بلند شدم
 چراغای اتاقو روشن کردم
 سکوت رو شکستم
 آهنگ رو قطع کردمو اشکامو پاک
 اما قطره اشک بعدیم رو گونه هام سر خورد
 تا بهم بفهمونه که هنوزم دلتنگم
 هنوزم دلتنگم…

 


جالب و خواندنی ، ،

Date : چهار شنبه 15 آذر 1391 ا 21:35 Author : Mona ا

میگمــ خداحافظ 

کهـ تو چشمــ تـَر کنی و بگـــی:

کجــآ؟ مگه دستــِ خودتهـ این اومدن و رفتن؟

کهـ سفت بغلمــ کنی و بــگی:


هیچ رفتــنی تو کار نیستــ


همین جـآ " به دلتـــ اشاره کنی" جاتهـ تا همیشه

آخرِ سرش محکمــ بگی: شیر فهم شد؟؟

و مَن، دل ضعفهـ بگیرم از این همه عاشقانهـ های ِ محکمت!!! 

میگمــ خداحافظ

کهـ تو چشمــ تـَر کنی و بگـــی:

کجــآ؟ مگه دستــِ خودتهـ این اومدن و رفتن؟

کهـ سفت بغلمــ کنی و بــگی:


هیچ رفتــنی تو کار نیستــ


همین جـآ " به دلتـــ اشاره کنی" جاتهـ تا همیشه

آخرِ سرش محکمــ بگی: شیر فهم شد؟؟

و مَن، دل ضعفهـ بگیرم از این همه عاشقانهـ های ِ محکمت!!!

 


جالب و خواندنی ، ،

Read More
Date : چهار شنبه 15 آذر 1391 ا 21:33 Author : Mona ا

روزگار داره میگزره تند تند این روزا دیگه به ترم سوم رسیدیم درست نمیدونم ولی شاید همون زمانی که همه مون آرزوش رو داشتیم

همه یه جورایی درگیر درس و پروژه شدیم و یه کم سر در گم، روزگار عجیبیه! این روزا هیچ کدوممون حال دیگری رو نمیپرسیم حتی یه زمان چند دقیقه ای نمیزاریم که تنهای تنها فقط با دوستمون خلوت کنیم و از احوالش بپرسیم! شایدم دیگه حوصله اش رو نداریم

این درسا اون قدر سر همه مون رو شلوغ کرده که یادمون رفته شاید این اخرین سالی باشه که کنار همیم، اون قدر درگیر شدیم که یادمون رفته شاید دوستمون واسه دردل کردن دلش تنگ شده باشه! اره سرمون خیلی شلوغه اون قدر که ...

بگزریم این روزا همه همین طوری شدن، همه احساس میکنن تو یه مسابقه دو میدانی هستن و به هر زوری که شده باید از هم جلو بزنن، این روزا دیگه هیچ کسی معنی دوستی واقعی رو درک نمیکنه.

و از همه بدتر اینکه شاید این روزا دیگه هیچ کی به سایتمون سر نمیزنه!

کاش این روزا بهتر بشه کاش میشد ولی ...

 


جالب و خواندنی ، ،

Date : چهار شنبه 15 آذر 1391 ا 21:25 Author : Mona ا

هوای دو نفره بارانی ...
می طلبد که تنها نباشی....
دستی را بفشاری...
سینه ای را گرم کنی...
در آغوشی گم شوی...
محو شوی در عشقی پایدار....
خدایا...
دلم نمی آید بگویم لعنت بر باران....
من تنهایم...
گناه عاشق دلداده چیست؟؟

 


جالب و خواندنی ، ،

Read More
Date : چهار شنبه 15 آذر 1391 ا 21:25 Author : Mona ا

 

خسته و کوفته اومدم خونه داداشم رو در پذیرایی یادداشت گذاشته یه نوشته گذاشتم تو اتاقت برو بردار...
رفتم تو اتاق دیدم نوشته سرت کلاه گذاشتم یادداشت اصلی پشت همون برگه ایه که رو در بود...
رفتم یادداشت رو درو کندم پشتش نوشته یه یادداشت تو یخچاله زیر ظرف میوه ها...
منم حرصم گرفت بدون توجه به یادداشت یه نیمرو درست کردم و خوردم...بعد ناهار یادداشت زیر ظرف میوه رو خوندم دیدم نوشته ما رفتیم خونه خاله اما مامانم برات پیتزا که دوست داری درست کرده گذاشته تو فر...اما اگه نیمرو خوردی دیگه پرخوری نکن بذار اومدم باهم میخوریم...
خداوکیلی من سرم رو کجا بکوبم با این فک و فامیل؟


 


جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 22:32 Author : Mona ا

مواد لازم: یک عدد ماشین حساب ، یک عدد انسان ، یک عدد شماره تلفن 7 رقمی ، 0.5 مثقال حوصله

اول یك ماشین حساب آماده كنید تا با هم پیش رویم .ماشین حساب موبایل هم میشه ها.

۱.هفت رقم شماره ی تلفن خود را در نظربگیرید.
۲.حالا سه رقم اول آن را وارد ماشین حساب كنید.یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ باشد ۱۲۳ را در ماشین حساب وارد كنید.
۳.حالا این سه رقم را در ۸۰ ضرب كنید و حاصل را با ۱ جمع كنید.
۴.عدد به دست آمده را در ۲۵۰ ضرب كنید.
۵.حالا چهار رقم پایانی تلفن خود رابا عدد به دست آمده جمع كنید. یك بار دیگر چهار رقم پایانی شماره ی خود را با آن جمع كنید.
۶.عدد ۲۵۰ را از حاصل به دست آمده كم كنید.
۷.حالا حاصل را تقسیم بر ۲ كنید.
حالا این شماره براتون آشنا نیست؟

اگه خوشتون اومد نظر یادتون نره شما هم ترفندهای جالبی رو که بلدین معرفی کنید.

 


جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 22:17 Author : Mona ا

دروغ بگو : تا باورتکنند

آب زیر کاه باش : تا بهت اعتماد کنند

بی غیرت باش : تا آزادی حس کنند

خیانت هایشان را نبین : تا آرام باشند

دروغ بگو : تا عاشقت شوند

هر چه نداری بگو دارم , هر چی داری بگو بهترینش را دارم ...

اگر ساده ای ؛

اگر راست گویی ؛

اگر باوفایی . . .

اگر با غیرتی !

اگر یک رنگی . . .

همیشه تنهایی . . . !

همیشــــــــــــــــــــه تنهـــــــــــــــــــــا . . . !

http://employscoop.com/scoops/wp-content/uploads/2010/10/alone1.jpg

 


جالب و خواندنی ، ،

Read More
Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 19:40 Author : Mona ا

تو جاده شمال بودم، یه دفه یه گاو پرید وسط جاده منم محکم زدم


رو ترمز و خیلی عصبی شروع کردم بوق زدن که بره ،

دیدم نه همینجوری وایساده وسط جاده داره چپ چپ نگام میکنه ،

یه جوری نگام میکرد انگار منتظر بود پیاده شم روشو ببوسم ازش عذرخواهی کنم ،

یعنی درگیر جذبش شده بودم ، بعد دو سه دقیقه دیدم دیگه خیلی بد داره نگا میکنه،

اومدم پیاده شم دیدم گاوه یه نگا به من کرد یه نگا به تابلوی محل عبور حیوانات اهلی اونور جاده،

بعد با افسوس سرشو انداخت پایینو رفت، یعنی این حرکتش از 100تافحش بدتر بود،

کلی خجالت زدمون کرد، فقط مونده بود قبل رفتن یکم نصیحتم کنه


جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 19:12 Author : Milad ا

اینایی که کاراشونو همیشه ساکت و آروم انجام میدن،
 
 

 

اینایی که عشقشون لباس مشکیه،...
 
 

 

اینایی که روزا براشون بی معنی شده وشبا فقط کار میکنن،
 
 

 

اینایی که با دیواره خونه ها یه دنیا خاطره دارن،
 
 

 

اینا رو خیلی زیاد مواظبشون باشید،
 
 

این لامصبا دزدن آقا ، دزززززززززززززد !!!!!!



مطالب طنز ، جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 19:5 Author : Milad ا

بچه داداشم 6 سالشه خورده بود زمین گفتم بیا بوسش كنم خوب شه

برگشته میگه : نمیخوام

تو زندگی زخم هایى هست كه فقط یه نفر خاص باید بوس كنه تا خوب شه!!! :)))


اینا بچه نیستن که افعین :| 


مطالب طنز ، جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 15:36 Author : Mona ا

هر دو فکر ميکنند طرف مقابلشون گرفتاره


و تماس نميگيرن چون فکر ميکنن نبايد مزاحم بشن!!!!


وقتي زمان گذشت


هردو فکر ميکنند بذار طرف مقابل تماس بگيره!!!!!


بعدش هرکدوم فکر ميکنند که چرا من اول تماس بگيرم؟؟؟!!!!!


بعده يه مدت بي خبري از هم ديگه هم كلان با هم بهم ميزنم!!!!!!!


هچين ملته عجيبو غريبي هستيم ما!!!!!!!


مطالب طنز ، جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 18:59 Author : Milad ا


چرا "فوت” سرده و "ها” گرمه ؟ :|


مگه جفتشون از دهن در نمیاد چرا "فوت” میکنی سرده و "ها” میکنی گرمه


هان؟؟ كسي ميدونه؟


جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 18:58 Author : Milad ا

یک روز بوش و اوباما در یک جا نشسته بودن یک نفر میرسه و میپرسه :

چیکار دارین می کنین؟ بوش جواب می ده: "

داریم نقشه جنگ جهانی سوم رو تنظیم می کنیم."

... یارو می پرسه: " چه اتفاقی قراره بیافته ؟ بوش میگه:

قراره ما 140 میلیون مسلمان، و آنجلینا جولی رو بکشیم

یارو با تعجب میگه: آنجلینا جولی !؟!

چرا می خواین آنجلینا جولی رو بکشید؟!

بوش رو می کنه به اوباما میگه: دیدی گفتم !

هیچکس تو دنیا نگران 140 میلیون مسلمان نیست


جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 18:57 Author : Milad ا

شب جلو تلویزیون خوابم برده بود


مامانم ساعت 2 نصفه شب اومد پتو انداخت روم


بوسم کرد ، کلی هم قربون صدقم رفت


بعد موقع رفتن پامو لگد کرد


داد زدم : اهههههههههههه . . . پام داغون شد


جواب داد : خاک تو سرت کنن ، آخه اینجا جای خوابه ؟!!!! :| 


مطالب طنز ، جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 15:33 Author : Mona ا

اس ام اس زیبا

 

بعضی وقتا دوست دارم وقتی بغضم میگیره خدا بیاد پایین و اشکامو پاک کنه دستو بگیره و بگه آدما اذیتت میکنن بیا بریم…

.

.

.

رفاقت رو از دست فروش بازار نخریدم بلکه تو کوجه های خاکی محلمون یاد گرفتم پس خوب می دونم برای کدوم رفیق زمین بخورم که از زمین خوردنم شاد نشه بلکه دست خاکیم رو بگیره و منو از زمین بلند کنه

.

.

.

جلوترنیاخاکسترمیشوى!!!
اینجادلی راسوزانده اند

.

.

.

تا زمانی که دلم سوی خدا پر نکشد/تا زمانی که اجل خط و نشانی نکشد/دارمد دوست به حدی که خدا میداند/راز این قصه فقط باد صبا میداند

.

.

.

آدم ها فقط آدم هستند، نه بیشتر و نه کمتر.اگر کمتر از چیزی که هستند نگاهشان کنی آنها را شکسته ای.اگر بیشتر از آن حسابشان کنی،آنها تو را می شکنند.بین این آدم ها، فقط باید عاقلانه زندگی کرد; نه عاشقانه.

.

.

.

گویند که دوزخـــی بود عاشـــق و مست
قولی است خلاف دل در آن نتــوان بست
گر عاشق و مست دوزخی خواهـــــد بود
فردا باشد بهشـت همچـــــون کف دست
خـیـــــــــام

.

.

.

ملت من تو این روزا سوگواره / صبر ایران منو فقط ایوب داره
امیدورا بودم هموطانم غم نبینن/ دوباره فاجعه ای نظیر بم نبینن
تو این شرایط تو مارو تنها نزار یارب / مخصوصا اونایی رو که الان عزادارن
من واسه آبادی این دیار میکوشم / من واسه رفتن شما سیاه میپوشم
ما آذربایجانو دوباره میسازیم / بیخیال اونا که از خوشی زیاد بیهوشن

.

.

.

به سلامتی دیوار که هر مرد و نامردی بهش پشت کرد و به هیشکی پشت نکرد

.

.

.

کسانی هستند که ناخودآگاه از خودمان می رنجانیم.مثل ساعت هایی که صبح دلسوزانه زنگ می زنند و در میان خواب وبیداری بر سرشان می کوبیم.بعد می فهمیم که خیلی دیر شده.

.

.

.

‎”بیا دوست معمولی باشیم”
ترجمه: خداحافظ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ !

.

.

.

خــــــــدایا ! ! !
یا خیــلی برگردون عقبــــ یا بــزن بره جــلو!
اینــجای فیلم زنــدگیم خیــــــلی خش داره …

.

.

.

آدم ها همه چیز را همین جور حاضر وآماده از دکان میخرند.اما چون دکانی نیست که درآن دوست معامله کنند آدمها مانده اند بی دوست…

.

.

.

ماهیان ازتلاطم دریا به خدا شکایت بردند وچون دریا آرام شد خود را اسیر تورصیادان یافتند،تلاطم هاى زندگى حکمتى ازخداوند است پس ازخدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه دریاى دوروبرمان…

.

.

.

نیمه دوم عمر آدمی غمگین تر از نیمه نخست اوست… گرچه در جهان سوم معمولا نیمه اول غایب است

.

.

.

حق الناس درقیامت باشفاعت هم حل نمی شودآنچه ازمن بردل داریداینروزا ببخشید.

.

.

.

مانند پرنده ای باش که روی شاخه سست وضعیف لحظه ای می نشیند
و آواز می خواند
و احساس سرما می کند شاخه می لرزد
به آواز خواندن خود ادامه می دهد ولی با این حال
زیرا مطمئن است
که بال و پر دارد

.

.

.

آدمیست دیگر…
یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد…
دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور…!!
{حسین پناهی}

.

.

.

بعضی آدمهــــــا یهـو میــان! یهـو زندگیـتـــــو قشنگ میکنن! یهـو میشن همــــــه ی دلخـوشیت ! یهـو میشن دلیـل خنــــــده هات! یهـو میشن دلیل نفس کشیــــدنت ! بـعــــد همینجـوری یهـو میــــــرن ! یهـو گنـــــــــــد میـزنن بـه آرزوهــــات

.

.

.

اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن.
شاید سحرگاه توبه کرده باشد و تو ندانی.
امام علی (ع)

.

.

.

زمانی که زمین پادشاهی را گدا و گدایی را پادشاه می کند تنها دادرس انسان…. خدای متعال است

.

.

.

سقف خونه‌ی خیلی‌ها امشب آسمون پر از ستاره‌ اس.
کاش فقط بالش زیر سرشون سنگ نباشه…

.

.

.

عازم یک سفرم سفری دور به جایی نزدیک سفری از خود من تا به خودم مدتی هست نگاهم به تماشای خداست و امیدم به خداوندی اوست

.

.

.

عشق بازی کار فرهاد است و بس / دل به شیرین داد و دیگر هیچکس
مهر امروزی فریبی بیش نیست / مانده ام حیران که اصل عشق چیست ؟

.

.

.

برایم دعا کن ! اجابتش مهم نیست ! نیاز من آرامشی است که بدانم تو به یاد منی

.

.

.

خواهم ز خدا خسته و درمانده نباشی / محبوب خدا باشی و شرمنده نباشی
ای دوست الهی در این عالم هستی / سرزنده بمانی و سرافکنده نباشی

.

.

.

ارزان تر از آنچه که فکرش را بکنی بودی ، اما برای من گران تمام شدی

.

.

.

همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند بعضی از عهدها راروی قلب هم می نویسیم حواست به این عهدهای غیر کاغذی باشد شکستشان یک ادم را میشکند…

.

.

.

گاهی شاید لازم باشد از یاد ببریم..همه ی آنهایی را که با نبودنشان بودنمان را به بازی گرفتند…

 


جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 15:29 Author : Milad ا

گفتم:خدایا از همه دلگیرم! گفت:حتی از من؟

گفتم:خدایا دلم را ربودند! گفت:پیش از من؟

گفتم:خدایا چقدر دوری! گفت:تو یا من؟

گفتم:خدایا تنها ترینم! گفت:پس من؟

گفتم:خدایا کمک خواستم! گفت:از غیر من؟

گفتم:خدایا دوستت دارم! گفت:بیش از من؟

گفتم:خدایا اینقدر نگو من! گفت:من توام،تو هم من

 


جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 15:13 Author : Mona ا

سقراط گفته یونانی ها دروغگو هستند، ولی خود سقراط هم یونانیه، پس دروغ میگه که یونانی ها دروغ میگن!

پس یونانیها راستگو هستند و سقراط هم که یک یونانیه پس راستگوست!

پس راست میگه که یونانیها دروغگو هستند؟؟؟

پس………..

آخر یونانیها دروغگواند یا راستگو !؟؟؟؟؟؟؟؟
 


مطالب طنز ، جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 14:58 Author : Mona ا



یادت باشد!

دلت که شکست، سرت را بالا بگیر...

تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش...

حواست باشد؛

دلِ شکسته، گوشه‌هایش تیز است!

مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین!

مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...

صبور باش و ساکت
 


جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 14:57 Author : Mona ا

 


خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه کنی؟

پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.

خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟

من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟

خدا جواب داد:

- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.

- اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.

-اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.

- اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند.


دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت...

سپس من سؤال کردم: به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟


خدا پاسخ داد:

- اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.

- اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

- اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.

- اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند.

- یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است.

- اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند.

- اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

- اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند.

با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید سپاسگزارم، چیز دیگری هم هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟

خدا لبخندی زد و گفت:

فقط اینکه بدانند من اینجا هستم... "همیشه"

 


جالب و خواندنی ، ،

Date : سه شنبه 14 آذر 1391 ا 14:50 Author : Mona ا



زن خودش را خوشگل میکند چون خوب فهمیده که چشم مرد تکامل یافته تر از عقل اوست. دوریس ری
هر زنی از سر هر مردی زیاد است. ژان پل سارتر

مردها جنگ را دوست دارند چون بخاطر جنگ ظاهری جدی پیدا میکنند و این تنها چیزیست که نمیگذارد زنها بهشان بخندند. جان رابرت فاولز



خداوند مردان را نیرومندتر آفریده است'اما نه لزوما باهوشتر.او به زنان فراست و زنانگی داده است و اگر این دو با هم خوب بکار روند میتواند مغز هر مردی را که تا بحال دیده ام مختل کند. فرا فاوست



زنان از مردان عاقلترند.چون که کمتر میدانند و بیشتر میفهمند. جیمز تربر



مردها همه مانند هم هستند فقط چهره هایشان با هم فرق دارد تا بتوان آنها را از هم تشخیص داد
یک مرد عبارت است از کلیه ادا و اطوارهای گذشته و امروزش. الکسی کارلایل



هیچ فكر كردی چرا خدا مرد را قبل از زن خلق كرد ؟ خب معلومه قبل از خلق هر شاهكاری یك چركنویس هم لازمه
اگر زنان در مورد شخصیت مردان کمی نکته سنج باشند'هیچگاه تن به ازدواج نخواهند داد. جورج برنارد شاو


بنی اسراییل 40 سال در بیابان سرگردان بودند.مردها حتی در آن زمان هم مسیر را نمی پرسیدند.








جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 22:7 Author : Mona ا

شــده بعضے وقتــــا
يهــــو ديگہ دوستــش نداشتـــہ باشے؟
به خودت ميگــے
اصــلأ واسہ چے دوستــش دارم؟
مگہ كيہ؟ مگہ واسمـ چيكاركرده؟ ...
مگہ چے داره كہ از همہ بهتر باشہ؟
اصلأ من كه خيلے ازاون بهترمـ ...
بعــد بــه خــودت مےخنــــدے !
كه اصلأ واســہ چےاينقدر خودتو اذيت كردے؟!
يهو يہ چيــزے يادت ميــاد.... يہ چيز خيلــــے كوچيــك..
يہ خاطره.....
يہ حرف....
يه لبخنــد...
يــــہ نگاه...
و بعــــد .. همين... هميــــن كافيــــہ
تــا بــه خودت بيــاے و مطمئــن بشےكه نمےتونے فراموشــش كنے!!


عکس ، جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 21:28 Author : Mona ا


به سلامتی، وانت پرایدم میخواد تولید بشه!

ظرفیت ۱۵ کیلو ،

به عنوان زنبیل میشه ازش استفاده کرد!!!


جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 21:15 Author : Milad ا

مرا شبیه خودم مثل یک ستاره بکش!  

شبیه من که نشد خط بزن دوباره بکش

مرا شبیه خودم در میان آتش و دود

شبیه چشم و دلم غرق صد شراره بکش

و بعد دست بکش بر شراره ام یک شب

بسوز و قلب مرا پاره پاره پاره بکش

و زخم های دلم را ببین و بعد از آن

لباس بر تن این قلب بی قواره بکش

بخند!خنده ی تو شعله می زند بر من

بخند و شعله ی من را به یک اشاره بکش

برای بودن من عشق را نشانه بگیر

و خط رد به تن هرچه استخاره بکش

ببین ستاره شدم با تو ای بهانه ی من

مرا شبیه خودم!مثل یک ستاره بکش!


جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 21:9 Author : Mona ا

هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:”آیا این تبر توست؟”
هیزم شکن جواب داد: “نه”
فرشته دوباره…
به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: “نه”.
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. ” تو تقلب کردی، این نامردیه ”
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز “نه” می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز “نه” میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره


جالب و خواندنی ، داستان های کوتـــــاه ، ،
Tags: داستان , داستان کوتاه , ,

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 21:2 Author : Milad ا
Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 16:8 Author : Mona ا

حال دنیا را چو پرسیدم، من از فرزانه ای


   گفت یا باد است، یا خواب است یا افسانه ای



گفتم آنها را چه می گویی، که دل بر او نهند



    گفت یا مستند، یا کورند، یا دیوانه ای



گفتم از احوال عمرم گو که بازم، عمر چیست ؟



     گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای

جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 15:4 Author : Mona ا

درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن،

مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،

شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!

و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...

تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....

دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس.................


نمیــــفروشــــــــم​..!!!!


جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 15:2 Author : Mona ا

منو عشقم خیلی همو دوست داریم واسه همینه که همیشه دعوا میکنیم(بهونه خوبیه)

موضوع جالب شد خواننده گرامی؟سرک کشیدن توی زندگیه مردم خیلی حال میده

این داستان ادامه دارد


جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 15:1 Author : Mona ا

یـــــک روز مـــــی آیـــــی .....

و می بینـــــی نـــــه مـــــن هستـــــم؛

نـــــه ایـــــن کلمـــــات !!


 

فـــــکرش را بکـــــن!


جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 14:58 Author : Mona ا

موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن:


 

 

 

 

 آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا “به تو” بخندند.


آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا “با تو” بخندند


جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 14:58 Author : Mona ا

 

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند

 

مثل آسمانی که امشب می بارد....

 

و اینک باران بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند

 

و چشمانم را نوازش می دهد تا شاید

از لحظه های دلتنگی گذر کنم


جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 14:56 Author : Mona ا


و مرگ .....

 

ارامشی است مانند بودن گل مرداب بر روی اب

 


حسی است مثل حس کردن قطرات باران بر روی گونه هایم

 


اتفاقی است خاموش مانند اب شدن اهسته و ارام برف بر روی شیروانی

 


و مرگ....

 

 تازه شدن است

 


 


 مثل پوشیدن لباسی تازه از شکوفه بر تن طبیعت

 


 


 حالی است زیبا

 


 


مانند لمس کردن صورت معشوق

 


 


  و مرگ....

 


 


 واژایست زشت و در عین زشتی زیبا

 


 


 و چه زیباست که با باطنی سفید برویم

 
 


 مثل رنگ اخرین لباس تن مان




جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 14:48 Author : Mona ا

ما نسل بوسه های خیابانی هستیم...

 

 
 

 

نسل خوابیدن با اس ام اس...

 

 
 

 

نسل دردودل با غریبه های مجازی...

 

 
 

 

نسل جمله های کوروش بزرگ و دکترشریعتی...

 

 
 

 

نسل کادوهای یواشکی...

 

 
 

 

نسل ترس از رقص نورماشین پلیس...

 

 
 

 

نسل سوخته،نسل من،نسل تو!

 

 
 

 

یادمان باشدهنگامی که دوباره به جهنم رفتیم ...

 

 
 

 

بین عذاب هایمان مدام بگوییم...:

 

 
 

یادش بخیر دنیای ما هم همینطور بود مثل جهنم...



جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 14:45 Author : Mona ا

 

میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه؟

اینکه هر کاری در توانت هست براش انجام بدی بعد برگرده بگه: مگه من ازت خواستم…



جالب و خواندنی ، ،

Date : دو شنبه 13 آذر 1391 ا 14:31 Author : Mona ا